|
یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن ... ! [ شنبه 14 بهمن 1391
] [ 11:32 ] [ Mostafa Dl Ara ] ![]() شاید امشب آن شب پرستاره نیست ، در پشت پرده سیاه شب خورشیدی نیست [ شنبه 14 بهمن 1391
] [ 11:27 ] [ Mostafa Dl Ara ]
نمیدونم این بار باید از چی بنویسم.. ازتنهایی؟؟
از فاصله؟؟ از جدایی؟؟ نه..فقط حرفای دلمو میزنم.... بین من و تو چیزی نمانده جز مشتی خاطره پشت اشک چشمان من مانده هزاران حرف نا گفته نمی دانم به چه چیز خیره مانده ام من رفتنت دیدنیست ؟ یا کلام تلخت شنیدنی است ؟ نه … شاید هنوز امید در قلبم سوسویی خانه دارد که اینگونه گام های بازگشتت را انتظار می کشم می دونم دیگه دوستم نداری میخوای بری روی قلبم پا بزاری ولی هنوز قلبم واسه عشق تو میزنه با هر نفست نبض من تندتر میزنه خیلی سخته که بخوام از عشق تو بگذرم برم و خاطره هارو توی گنجه صاف و ساده جا بزارم نمی دونم چطور قبول میکنی دستم و تو دست یکی دیگه بزارم برم و تو رو اینجا تک و تنها بزارم!!!! ولی تنهایی حقته تو خواستی رو همه چی پا بزارم دل من حروم شد توی این بازی میرم اونو یه جای امن بزارم می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ دو شنبه 24 مهر 1391
] [ 12:58 ] [ Mostafa Dl Ara ]
من ی شبی سرد بادلی پر درد خسته و تنها گریون و بی صدا دلم گرفته از رفتن یار همدم من شده صدای گیتار از وقتی رفتی دلو شکستی فکر نمیکردم با کسی هستی تو مردی کردی تو خیلی پستی رفتی عهد و پیمون رو شکستی چی کم گذاشتم از عشقی ک داشتم؟! جز عشق تودلت هیچی نکاشتم بگو چراتو رفتی منو تنها گذاشتی؟ حسرت عشقو تو دلم گذاشتی... [ دو شنبه 24 مهر 1391
] [ 12:56 ] [ Mostafa Dl Ara ]
برام دعا کن عشقه من همین روزا بمیرم اخه دارم از رفتنت بدجوری گر میگیرم دعا کن این نفس تموم شه تا سپیده کسی نفهمه عاشقت چی تا سحر کشیده این اخرین باره عزیز دستامو محکم تر بگیر اخه تو ک داری میری ب من نگو بمون نمیر تو میریو ی باغ سبز درش ب روت بازه هنوز من با تو سوختم نازنین باشه برو بامن نسوز اگه ی روز برگشتیو گفتن فلانی مرده بدون ک زیره خاکه سرد حسه نگا تو برده گریه نکن برای من قسمت ما همینه دستامو محکم تر بگیر لحظه ی اخر اینه...لحظه ی اخر اینه...
[ دو شنبه 24 مهر 1391
] [ 12:53 ] [ Mostafa Dl Ara ]
میخوام تموم کنم این قصه ی تلخو با تو میدونی چقده فاصله ی قلبم تا تو؟ من و تو باز هردو شدیم دچاره درد نگاهه سرد ب رنگه پاییزه زرد اگه بهت گفتم برو چون ک بریدم ذره ذره اب شدم ب اخر رسیدم اتیشم زدی منو کشتی صد بار بسه دیگه برو دست از سرم بردار چندتا سوال عینه خوره روحمو میخوره بعده من کی میاد دلم از دلهره پره داد زدم رو ب اسمون ک بی جواب بود فهمیدم ک دیگه کمک خواستن نداره سود اما خواستم بمونم ب لب رسید جونم من از جونم گذشتم تا تو باشی تو خونم دیگه چیزی نداشتم بگم از دست دادم بازم گفتم خدایا تو برس ب فریادم دل بکن از منو عشقم بزار دستامون جدا شن سهمه من شبای تاریک سهمه تو فردایی روشن مجبورم نکن بگم ک ب تو هیچ حسی ندارم اخه این دروغه اما دیگه چاره ای ندارم تو بدون تا اخره عمر از دلم نمیری هرگز نمیخواد ک سخت بگیری خیلی ساده "خداحافظ" خداحافظ.... می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ دو شنبه 24 مهر 1391
] [ 12:50 ] [ Mostafa Dl Ara ]
کهنه فروش تو کوچه مون داد میزد : کهنه میخریم، وسایل شکسته و درب و داغون میخریم ... بی اختیار فریاد زدم : قلب شکسته ای - که روزگاری قیمت داشت - هم میخری؟ گفت: اگر برایت ارزش داشت، به دست نا اهل و بی لیاقت نمی دادی تا آنرا بشکند ... راست میگفت می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ دو شنبه 24 مهر 1391
] [ 12:45 ] [ Mostafa Dl Ara ]
دیگر هوای برگرداندنت راندارم هرجا ک دلت میخواهد برو فقط ارزو میکنم وقتی دوباره هوای من ب سرت زد انقدر اسمان دلت بگیرد ک با هزار شب گریه چشمانت باز هم ارام نگیرد. [ دو شنبه 24 مهر 1391
] [ 12:42 ] [ Mostafa Dl Ara ]
چه زود فراموش شدم آن زمان که نگاهم از نگاهت دور شد
می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 23 مهر 1391
] [ 15:51 ] [ Mostafa Dl Ara ] [ یک شنبه 23 مهر 1391
] [ 15:38 ] [ Mostafa Dl Ara ] جایی هست که دیگه کم میاری [ یک شنبه 23 مهر 1391
] [ 15:30 ] [ Mostafa Dl Ara ] وقتی در کنارت هستم ، سکوتت نیز برایم زیباست ، بودنت در زندگی ام بهترین هدیه از سوی خداست! برچسبها: وقتی در کنارت هستم , سکوتت نیز برایم زیباست , بودنت در زندگی ام بهترین هدیه از سوی خداست! نگاه تو , دل زده ام به دریای چشمانت , بیشتر نگاهت میکنم تا پی ببرم به راز آن قلب مهربانت در میان میگیرم تو را , یا تو را میخواهم از خدا , یا تو را…, [ یک شنبه 23 مهر 1391
] [ 15:21 ] [ Mostafa Dl Ara ]
می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 23 مهر 1391
] [ 15:16 ] [ Mostafa Dl Ara ] برای دلم بغض ترش دم میکنم [ یک شنبه 23 مهر 1391
] [ 15:7 ] [ Mostafa Dl Ara ] هر چه به دنبالت می آمدم ، تو راهت را کج میکردی [ یک شنبه 23 مهر 1391
] [ 15:3 ] [ Mostafa Dl Ara ] دلتنگم برای تو ، زندگی ام فدای تو ، این قلبم هدیه ای ناقابل ، تقدیم به تو. می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ چهار شنبه 8 شهريور 1391
] [ 17:7 ] [ Mostafa Dl Ara ] برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو نفس میکشم ، بدون تو میمیرم. برای تو مینویسم ، از عشقت و آن قلب مهربانت. [ چهار شنبه 8 شهريور 1391
] [ 17:2 ] [ Mostafa Dl Ara ]
تا رفتی از كنار من
همه دنیامو غم كردی
نمیدونی كه با دوریت
چه كاری با دلم كردی
یكی با گریه های تلخ
شبا تا صبح بیداره
میدونم سهمم از شادی
به دوریت بستگی داره
درد تموم عاشقای دنیا
توی دلم هست خبر نداری
شاید خبر داری ولی نمیخوای
از اینكه مغروری به روت بیاری
من تو خیالم دستتو میگیرم
تو بیخیال غم غصه هامی
حقیقته دوری گریه كردن
مسبب گریه ی بی صدامی
خبر نداری بی تو
دنیامو غم گرفته
از این همه غریبی
خیلی دلم گرفته
نیستی از دل من
خنده همیشه دوره
یه روز خوش نداره
دلی كه سوت كوره
هزار تا دریا رو بدن به چشمام
برای گریه كردنم كم میاد
من زیر گریه میزنم وقتی كه
دوری دستای تو یادم میاد
برعكس من كه از تو ضربه خوردم
توی دلت از عاشقی خبر نیست
شكستن دلم رو دیدی بدون شكستن دل كسی هنر نیست می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:24 ] [ Mostafa Dl Ara ] خودت بهم بگو چرا این همه آزارم میدی جلو چشات سوختم ولی درد منو نفهمیدی گفتم میای تو زندگیم یه كمی آروم میگیرم این بودنت نبودنه هستی دارم میمیرم با اینكه تو كنارمی خیلی دلم از تو پره اینجوری كه تو با منی به درد من نمیخوره نبودنت یه دردیه بودنتم درد دیگه چشمای خیس من همش از غم بی كسیم میگه تموم دلخوشیم اینه بگی همیشه با منی نه اینكه اینجوری بخوای آتیش به جونم بزنی به جای اینكه مرحم زخمای زندگیم بشی زخم زبونم میزنی دلخوشیامو میكشی بگو چطور دلم باید از پس غصه بر بیاد این همه آزارم میدی بازم دلم تو رو میخواد اگه میخوای بری برو برو دیگه دلو بكن اگه میخوای باشی بمون نمك به زخم من نزن می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:18 ] [ Mostafa Dl Ara ] بوسه یعنی وصل شیرین دو لب بوسه یعنی عشق واوازو سرود می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:13 ] [ Mostafa Dl Ara ] پشت درای بسته ، عاشق دل شکسته داره هوای خوندن با تو عزیز خسته دوستت دارم عزیزم عاشقتم هنوزم نزار تا بیشتر از این به پای تو بسوزم آره خودم فداتم فدای اون چشاتم به قربون نگاتم همیشه خاک پاتم بیا که زندگی رو به چشم تو ببینم تو این دیار غربت کنار تو بشینم
می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:9 ] [ Mostafa Dl Ara ] تا حالا بهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو میمیرم .. می خوام بگم تو دنیای منی .. می خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره .. می خوام بگم دوست دارم فقط به خاطر خودت !! می خوام بگم شدی مجنون عشقم … می خوام بگم هر وقت اراده کنی برات میمیرم ! می خوام بگم که می خوام دلمو فرش زیر پات کنم .. می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه !! می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه !! می خوام بگم به بلندی قله اورست و پهناوری اقیانوس اطلس دوست دارم … می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم … می خوام بگم هیچ وقت طاقت هجرتو ندارم … می خوام بگم مثل خرابه های بم خرابتم … می خوام بگم بیشتر از عشق لیلی به مجنون عاشقتم .. می خوام بگم هر جور که باشی دوست دارم !! می خوام بگم غم تو رو به شادی دیگران نمیدم !! می خوام بگم اگه حتی من رو هم دوست نداشته باشی من دوست دارم .. می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم … می خوام بگم هر شب با خیالت می خوابم !! می خوام بگم جایگاه همیشگی تو قلب منه !! می خوام بگم حاضرم قشنگترین لحظه هام رو با سخت ترین دقایقت عوض کنم .. می خوام بگم لحظه ای که تو رو میبینم بهترین لحظه زندگیمه !! می خوام بگم در حد پرستش دوست دارم ….!
می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:7 ] [ Mostafa Dl Ara ] برای تویی كه قلبت پـاك است... [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:2 ] [ Mostafa Dl Ara ] برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود... عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ، نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی... همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد ، به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام... به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ، به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم.... به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ، به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ، تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ، بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم.... نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه بمان ، تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا میگذارم ، نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی... قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ، زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است !
[ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:1 ] [ Mostafa Dl Ara ]
من آرزودارم که عمرم باتوسرشه بین من وتوفاصله هرروزکمترشه یک لحظه دورازتوبرام قدهزارساله بامن باش عشقم تازندگیم زیباترشه تودنیام عشق تومثل یه جادوشد وقتی خیره شدی توی چشمام دست دلم روشد باتوخوبه حال و هوام باتوچقدشادم
ماهم وقتی پیش منی غم میره ازیادم
[ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 12:59 ] [ Mostafa Dl Ara ] باورم نمیشه اما ،دیگه نیستی چه کنم؟ [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 12:55 ] [ Mostafa Dl Ara ]
...دلی در عشق چون پروانه دارم ... ...زدرد سوختن پروا ندارم... ...نه لایق بر بساط خانقاهم... ...نه میل مسجد و میخانه دارم... ...نه از خاکم نه از بادم نه در بندم نه ازادم ...نه ان لیلی تر از مجنون نه شیرینم نه فرهادم ...فقط مثل تو غمگینم فقط مثل تو دل تنگم ...اگر ابی تر از ابم اگر همزاد مهتابم ...بدونه تو چه بی رنگم بدونه تو چه بی تابم ..به هرکس دل سپردم بی وفا شد.. ..چو پا بذرش شدم از من جدا شد.. ..نمی دانم از اول بی وفا بود.. ..یا نازش کشیدم بی وفا شد.. ..کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیده ی شهره.. ..ماه توگوش خونه گفته دیگه با پنجره قهره.. ..سقف دلبستگی بی تو واسه من سایه نداره.. ..دلم از روزی که رفتی همسایه نداره.. ...هر زمان برق نگاهت زند اتش به دلی ... ...ای گل ناز از این سوخته خرمن یادار... ...وقتی که بن بست غربت سایه سارقفسم بود ... ...زیر رگبارمصیبت بی کسی تنهاکسم بود... ...میرسد روزی که بی من روزهارا سر کنی ... ...میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی... ...میرسدروزی که تنها در کنار عکس من ... ...نامه های کهنه ام رامو به مو از برکنی... ...دیدی اخرش نموندی منو تا جنون کشوندی... ...دلی که دادم دستت اخرش زدی شکوندی... .... یه شب بهم گفت ای مهربون.... ..... من می مونم تو هم بمون.... ....گفتش بهم ای با وفا... .... یادت نره این عهدمون.... ....حالا کجا رفت اون بی وفا... ... یکی داشت و یکی نداشت... ... اونی که داشت تو بودی اونی که تورو نداشت من... ... یکی خواست و یکی نخواست... ...اونی که خواست تو بودی و اونی که بی تو بودن رو نخواست من... ... یکی اورد و یکی نیاورد... ...اونی که اورد تو بودی و اونی که به جز تو به هیچ کسی ایمان نیاورد من... ... یکی موندو یکی نموند... ...اونی که موند تو بودی اونی که بدون تو نمی تونست بمونه من... ... یکی رفت و یکی نرفت... ...اونی که رفت تو بودی اونی که به خاطر تو تو قلب هیچ کسی نرفت من.... ....داغ یک عشق قدیمو.... ....شهر خاموش دلم رو.... .... اومدی تازه کردی.... .... تو پراوازه کردی..... [ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
] [ 13:7 ] [ Mostafa Dl Ara ] [ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
] [ 13:0 ] [ Mostafa Dl Ara ] [ شنبه 9 ارديبهشت 1391
] [ 12:58 ] [ Mostafa Dl Ara ]
من قصه ی خزانم من رنگ زردزردم
من طرح یک سقوطم من رونوشت دردم
دنیا جهنم است ومن غرق رنج وغصه
با خاطرات زشتتم همیشه در نبردم
پاهای خسته دارم قلبی شکسته دارم
یخ بسته قلبم اری من سرد سرد سردم
راهی به خود ندارم درگیر غصه هستم
بخت سیاهم این است بیراهه در نوردم
عادت به قلب تنها با هستی ام سرشته
من نقش یک شکستن من مرد قصه گردم
![]()
...کاش امتداد لحضه ها تکرار با تو بودن است...
سخت است می نوش کسی دیگر بود...
شمع شب خاموش کس دیگر بود...
بایاد کسی که دوستش می داری ... یک عمر در اغوش کسی دیگر بود...
من نه عاشق هستم...
ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من...
من خودم هستم و ...
تنهایی و یک حس غریب ... که به صد عشق و هوس می ارزد.
می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ سه شنبه 8 فروردين 1391
] [ 19:5 ] [ Mostafa Dl Ara ] |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |